((هوالرحیم))
سکاندار تربیت فرزند شما کیست؟
آیا شما مدیریت تربیت فرزند خود را به دست دارید؟ نقش نهادهای تربیتی در تربیت کودکان تا چه حد است؟
مربیان، مهدهای کودک و مدارس هرگز نمیتوانند جایگزین خانواده در تربیت باشند!
خانواده نخستین و مؤثرترین نهاد تربیتی است که وظیفۀ تکامل و تعالی فرزندان را برعهده دارد. روابط عاطفی عمیق، دلسوزی، وابستگی و پایداری روابط، ظرفیتهای تربیتی بینظیری را برای خانواده فراهم آورده و ضروری است فرزندان بهویژه در سنین کودکی و نوجوانی از این ظرفیت بهره ببرند. در دیدگاه اسلامی نیز بر جایگاه خانواده در فرایند تربیت تأکید شده است؛ ازاینرو خانواده نهتنها از لحاظ تکوینی که از حیث تشریعی دارای حق و تکلیف تربیتی است؛ اما امروزه میبینیم این جایگاه دچار اختلال شده است. اینکه خانواده وظیفۀ تربیت را به نهادها و مراکز آموزشی واگذار کرده و از مسئولیت و کارکرد اصلی خود در تربیت فرزندان غافل شده؛ چیزی است که میتوان از آن به «برون سپاری» تربیت یاد کرد. باید دانست مربیان، مهدهای کودک و مدارس هرگز نمیتوانند جایگزین خانواده در امر تربیت فرزندان باشند. اینکه خانواده به جای نقش فعال و مؤثر در تربیت، صرفاً گیرنده و مجری توصیهها و رهنمودهای دیگران باشد، رویکردی نامطلوب و فاقد وجاهت علمی است و آسیبهایی به دنبال دارد. این آسیبها در دوران کودکی بیشتر و عمیقتر است.
«برونسپاری تربیت» به معنای کنارهگیری خانواده از فرایند تربیت، امری نامطلوب و فاقد وجاهت علمی است!
چرا خانوادهها به واگذاری تربیت تمایل دارند؟
سؤال اساسی این است که چرا خانوادهها به سمت برونسپاری یا واگذاری تربیت گرایش پیدا کردهاند تا جایی که یک امر عادی تلقی میشود و طرح سؤال درباره آن عجیب به نظر میرسد؟ یکی از علتهای عمدۀ مطرحشده، زندگی ماشینی و لوازم زیستن در عصر حاضر است. مشغولیتهای متعدد خانوادهها به ویژه اشتغال مادران از جملۀ این علتها است. هرچند نمیتوان به راحتی از این علت عبور کرد، اما به نظر میرسد عامل جدیتری وجود دارد که از آن غفلت شده است.
نگرانی و ترس والدین از اینکه در امر تربیت فرزندان موفق نشوند و از پسِ سختیها و پیچیدگیهای تربیت برنیایند، عاملی است که ایشان را به واگذاری تربیت ترغیب کرده است. قطعاً بخشی از این نگرانی بهجا و درست است. والدین در امر تربیت فرزندان با دشواریها و مسائلی مواجه میشوند که توانمندی و مهارت لازم برای مدیریت و حل آن را نیاموختهاند؛ بنابراین به دنبال راهی برای حل این مسئله هستند. اما بخش دیگری از این احساس ناتوانی در تربیت چندان واقعی نیست. امروزه تعدد مراکز آموزشی و تبلیغات متنوع کلاسهای آموزشی و آزمونهای شخصیت و استعدادیابی و…، ناخواسته سبب کاهش اعتماد به نفس والدین شده است و ایشان را به سمت مراکز آموزشی تخصصی سوق میدهد. این مراکز نیز به جای ایجاد بستر لازم برای تقویت جایگاه تربیتی خانواده و کمک و همراهی در انجام وظایف تربیتی آن، والدین را به سمت وانهادن و عقبنشینی از مسئولیتهای تربیتی خود کشانده است.
آسیبهای برونسپاری تربیت چیست؟
– کارشناسان یکی از جدیترین اصول تربیت کودک را «تربیت هماهنگ و بدون تضاد و تعارض» میدانند و معتقدند پدر و مادر باید در ارائۀ مفاهیم تربیتی کاملاً هماهنگ عمل کنند. اجرای اصول تربیتی صحیح اما غیرهماهنگ، کودک را دچار دوگانگی و آشفتگی خواهد کرد. کودک در مقابل برخوردهای متفاوت، قدرت تشخیص رفتار درست و غلط را پیدا نمیکند و دچار سردرگمی و سوء رفتار خواهد شد. از آنجا که غالباً تعاملات خانواده و مراکز آموزشی کافی و دقیق نیست، کودکان با رفتارهای متفاوتی از والدین و مربیان مواجه میشوند که دو یا چندگانگی تربیت را به دنبال دارد و میتواند برای کودکان آسیبزا باشد.
– حجم زیادی از فرایند تربیتی کودک از طریق مشاهده، ارتباط و الگوگیری صورت میگیرد. گذران زمان طولانی کودکان در مهدهای کودک، مربیان را تبدیل به الگوهایی ملموس برای کودک میکند و اگر نظارت کافی بر رفتار و نگرشهای تربیتی مربیان وجود نداشته باشد، این الگوها آسیبهای جبرانناپذیری بر شخصیت و هویت کودکان خواهد داشت.
– توجه به ویژگیهای فردی کودک مانند علایق، استعدادها، تواناییهای روحی و جسمی و… در تربیت و پرورش کودک اهمیت ویژهای دارد. شناخت این ویژگیها در خانواده بیشتر و دقیقتر انجام میشود. یک گروه آموزشی هرچند شایسته و ماهر باشند، نمیتوانند شناختی همانند والدین از کودکان داشته باشند.
– روابط عاطفی، محبت، دلسوزی و پایداری روابط به طور واقعی و عمیق تنها در بستر خانواده دستیافتنی هستند. دلسوزی و دغدغۀ یک والد در شناخت و حل مشکلات فرزند با هیچ فرد دیگری قابل مقایسه نیست.
همۀ آنچه تا اینجا گفته شد، به معنای ناچیز شمردن و بیاهمیت دانستن نقش مراکز و نهادهای آموزشی نیست. به طور حتم مراکز آموزشی مانند مهدهای کودک و مدارس، در افزایش مهارتهای ارتباطی و اجتماعی کودکان و ارائۀ آموزشهای رسمی نقش مهمی دارند؛ اما باید توجه داشت که این مراکز باید در جایگاه مکمل والدین در تربیت کودک عمل کنند؛ نه اینکه نقش تربیتی والدین را نادیده بگیرند و خود را در جایگاه سکاندار اصلی تربیت کودک قرار دهند.
مهدهای کودک و مدارس نباید با تحویل گرفتن تربیت از خانوادهها، خود را مسئول بلامنازع تربیت کودک بدانند.
چگونه خانواده به سکاندار اصلی تربیت تبدیل میشود؟
- شاید اصلیترین گام برای «احیای جایگاه تربیتی خانواده» بازخوانی وظایف و کارکردهای خانواده توسط خود والدین باشد. ضروری است والدین وظیفه و حق تربیتی خود را به رسمیت بشناسند و برای ارتقای این جایگاه تلاش نمایند.
- والدین برای ایفای صحیح نقش تربیتی خود، باید توانمندی و مهارتهای والدگری خود را ارتقا دهند تا با قوت و استحکام، مدیریت تربیت فرزندان خود را در همۀ ساحتهای تربیت برعهده بگیرند.
- همراهی آگاهانۀ والدین با مراکز و نهادهای مردمی که جایگاه تربیتی خانواده را به رسمیت میشناسند و برای ترویج این تفکر تلاش میکنند، بسیار مهم است. نهادهایی که با ورود غیرمستقیم و ارائۀ خدمات آموزش و مشاوره، حامی خانوادهها در انجام وظایف تربیتی خود هستند.
- مطالبهگری خانوادهها از دولت و نهادهای مردمی برای بسترسازی و مهارتافزایی در امر تربیت، گامی اساسی است که نتایج مؤثری در تربیت نسل آینده دارد. در جامعۀ اسلامی علاوه بر حکومت که وظیفۀ گستردهای در زمینهسازی برای تربیت عمومی جامعه برعهده دارد، مردم و نهادهای مردمی نیز یکی از ارکان تربیت به شمار میرود که نقش مهمی در بسترسازی، توانمندسازی و حمایت از خانوادهها در ایفای نقش تربیتیشان دارند. آگاهی خانوادهها از وظایف تربیتی دولت و مردم در ایجاد فضای تعامل و مطالبهگری خانوادهها ضروری است.
برچسبها: خانواده؛ تربیت کودک؛ مهارتهای تربیت؛ آسیبشناسی تربیت؛ نقش تربیتی والدین؛ برونسپاری تربیت؛ نهادهای تربیتی
منابع:
– هِنری، مارگارت، کودکان، والدین، مربیان، ترجمۀ مینو پرنیانی، تهران: انتشارات خجسته، چاپ دوم، ۱۳۸۶٫
– مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۴٫
– مهرمحمدی، محمود، «فرهنگ خانواده: مبنای مغفول در ساماندهی تعاملات خانه و مدرسه»، فصلنامۀ راهبرد فرهنگ، شمارۀ ۱۷و۱۸، بهار و تابستان۱۳۹۱٫
– نجفی، ابراهیم؛ احمدی، حسین، «اهمیت نقش و کارکرد خانواده از دیدگاه اسلام و بررسی جایگاه آن در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش»، فصلنامۀ خانواده و پژوهش، بهار۱۳۹۱٫
-www.javann.ir/003k5q